اين پسرايي که تا يه دختر ميبينن
دست ميکنن تو جيبشون و آيفون رو در مييارن؛
به جاي اينکارا..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شلوارو بکش بالا، بــــاســـنت معلوم نباشه..والا :))
سکوتم از رضايت نيست
دلم .....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درد ميکنه حوصله حرف زدن ندارم
بابام ميگه يكمم درس بخوني بد نيستا !!
بهش گفتم تو درس ميبيني و من پيچش درس :|:|
بابام 10دقيقه سر تكون داد و اتاق و ترك كرد p:
بابا گفتن ابــــروي کلفـــت مُده
نه اينکه کل پيشوني رو ور داري موکـــت کني!
والا با بعضي از اين دخترا وقتي صحبت ميکنم
يه لحظه فکر ميکنم دارم با کيوي صحبت ميکنم…
ابرو ساختن عرضش از اتوبان تهران کرج بيشتره لامصب
نميدونم چرا با بعضي دخترا که ميخواي تو خيابون يه سوالي ازشون کني
چشاشون خمار ميشه و صداشون مث فيلم هنديا ميشه
حالا تا دو دقيقه قبلش چشاشون مث يه کاسه ماس که يه عدس افتاده باشه توش چجوره
، همونجوريه و صداشم مث غربتياس :ll
دختــره هیکلِش مثله پاندای کونگفو کاره ،
اونوقت تو پروفایلش نوشته :
"آنقدر ظریفم که با یک نگاه ســـرد میشکنم !"...
یکی نیست بهش بگه :
عزیزم شما با تبـــر نادرشاه افشار که هيچي با کمان دامول هم نمیشکنی !
برو با خیال راحت به زندگیت برس
خواهرم: چرا عروس لباس سفيد ميپوشه؟
مامان: چون بـهـتـرين خاطره زندگيشـه
خواهرم: چـرا دامـاد مــشـکـي مـيـپـوشـه؟
.
.
مامان: خـــفه شـــو برو تو اتاقت :|
طرف عکسشو رو پاکت سیگار بندازن همه
سیگارو ترک میکنن اونوقت تو پروفایلش
نوشته: به من وابسته نشو من موندنی نیستم
يعني اعتماد به نفسه تورو خر داشت الان سلطان جنگل بود!
.سر جلسه امتحان يکي از بچه ها به استادگفت :
"استاد اگه ميشه يه کمکي بکنيد"
.
.
.
بعد استاد دست کرد تو جيبش، يه 200 توماني در آورد، گذاشت رو دسته صندلي طرف و رفت...
تو مدرسه ها سر كلاس يه نفر كيفشو گذاشته بود رو ميز داشت پشت كيف ساندويچ ميخورد يهو معلم پسره رو ديد به پسره گفت فكر كردي من خرم
نميفهمم داري ساندويچ ميخوري؟ اون بد بخت هم هول شد با دهن پر گفت آره آقا يهو ديد بچه ها دارن نيمكت هارو ميجون بعد معلم گفت اصن به
حرف من گوش ميكردي؟ گفت نه آقا داشتيم ساندويچ ميخورديم
ما كه نميكتو جويده بوديم تموم شده بود داشتيم زمينو گاز ميزديم حالا خودتون ببينيد كه ما با كيا همكلاسيم! تازه مثلا تيزهوشان ميرم
عاقا من يك سوال دارم اما روم نميشه از كسي بپرسم. كسي كه سيگار ميكشه رو بهش ميگن سيگاري.كسي كه قليون ميكشه بهش ميگن قليوني.
حالا اگه پیپ ميكشه من بايد بگم چي؟
از نه سالگي دارم به اين موضوع فكر ميكنم دچار خود درگيري شدم.
قبلنا پشه ها دست و گردن ميخوردن
حالا لب ميخورن ... !
ترسم از آيندست ...
ماهم که خوابمون سنـــــگيــــــــــن...!
ديروز تو اتاقم بودم داشتم تو نت ول مي چرخيدم که مامانم صدام کرد:
مهدی جان،پسر عزيزم تشريف بيار نهارتو ميل کن در اتاقمو باز کردم ديدم يه دختر سانتي مانتال خوشگل باکلاس بي حجاب هم عينهو دختراي خوشگل اروپايي نشسته رو مبل!!!
تعجب کردم گفتم اين کيه خدايا!!! ديگه سريع رفتم تو اتاقم شلوار کرديو درآوردم و حسابي تيپ زدم اومدم بيرون که مثلا حفظ آبرو کنم رفتم جلو گفتم:هِلو گود اَفتِرنون ميس
يهو برگشت گفت سلام مهدی حالت خوبه؟
من :|
گفتم:شما؟
گفت:خاک بر سرت کنن دختر خالتو نميشناسي
من :|
از قراره معلوم رفته بوده آرايشگاه؛آخه لامصب آرايش نيس که adobe photoshop CS 2000
اين انگليسي زبان ها با ابداع کلمه lol به جاي lots of laugh مثلا خواستن بگن ما خيلي مبتکريم اما قهرمانان ايرانزمين با ابداع خخخخخخخ به جاي ( خيلي خوبه خدايي خيلي خنديديم خير ببيني!! ) نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند
اعتراف ميکنم سال پیش پيش با دخترداییمپ رفتم رستوران. اون از جلو با آسانسور رفت گفت تو هم بيا. من رفتم دستمو شستم و بعد دکمه ي آسانسورو زدم و رفتم بالا. طبقه ي دوم که رسيد ديدم آسانسور وايساده اما درش وا نميشه. بعد ديدم دختر داییم از پشت در هي داره صدام مي زنه و ميگه مهدی مهدی. من که از ناراحتي داشتم مي مردم داد زدم به خدا در وا نمي شه. برقا رفته و همون موقع با استيل کودني شروع کردم با دستام مثلاً لاي آسانسورو وا کردن. يه دفعه ديدم صداي خنده مياد. بعد دختر داییم زد پشتم گفت مهدی. پشتم بود!!!!! در هم پشت سرم باز شده بود و من احمق نفهميده بودم.
از اين آسانسورا بود که در ورود يه طرف بود و در خروج پشتت!
از خجالت مردم اون روز :( مخصوصاً وقتي استيل خودمو مجسم مي کردم که داشتم زور مي زدم درو با دست!!! وا کنم و اون از پشتم داشته ميديده!!!!
يعني سووووووووووووووتي دادم به اين ضايعي آخه؟؟
هوس تخت دونفره کردم
يه تخت دونفره با تشک خوشخواب.
همچين بپري روش دست و پاتو بندازي اينور اونور هر جور دلت ميخواد بکپي
هاع الان با خودت گفتي پ نفر دوم چي!!!
نفر دوم خودش پول داره بره واسه خودش يه تخت بگيره هر جور دوست داره تووش بِکَپه...اين تخت منه
رواني هم خودتي
دیروز تو تاکسي بوديم رانندهه رفت بنزين بزنه
با يه راننده ديگه دعواش شد، يارو به راننده ما گفت
"تو مسافرکشي؟... تو عن کشي..
ما 4 تا تو ماشين :|
نه انگار ارزششو داشت ساعت 4:30 برای والیبال بیدارشدم
خیلی بازی باحالی بود
به مامانم میگم مد ساعتم رفته برام یه ساعت دیگه بخرین
می گه من ساعتمو از وقتی بدنیا اومدی تا حالا دارم تاحالا عوض نکردم
بعد تو. امسال 6 تاساعت عوض کردی
میگم اون موقع با الان فرق می کرد
میگه بهنونه نیار
همش دوره خودشون رو با دوره ما مقایسه می کنن
خیلی رو اعصابمه این موضوع
به بابام میگم صبح موقع نماز بیدارم کن
می گه افرین می خوای نماز بخونی
می گم نه می خوام والیبال ایران- کوبا رو ببینم
یه هم چین معتقدایی هستیم ما
خونمونم خالی نمیشه بشینیم شبکه 3 نیگا کنیم
(((گرفتین منظور رو؟)))







میگن تو دوره ریاست روحانی،
وقتی سر کلاس خوابت ببره،
استاد میاد پتو روت میذاره :)))
هرچی فکر می کنم می بینم
تا بدخواه نباشه آدم بالا نمیره...
پس دم بدخواهامون گرم
من خودمم نمی دونم این همه پست رو که دادم
کسیم خونده یانه
ولی من اینطوری فکر می کنم کسی پستام رو می خونه
و بازم پست میدم
مامان گلم وقتی می شنوی من یکی از پنج دانش اموز برتر کلاسمم
لطفا تمع نکنینن چرا بهترین نیستی
مگه من انیشتینم
بهتر من زیاده تو دنیا
فکر کردنش بعضی وقتا خیلی رو اعصابه
مامنم میره دانشگاه منم می رفتم مدرسه
مامانم هر وقت دلش نمی خواست دانشگاه نمی رفت می گفت خستمه حوصله ندارم
ولی من اگه می گفتم. می شدم بچه تنبله خانواده با نیم ساعت نصیحت درباره سواد
کم کم دارم احساس می کنم حالم از تابستون به هم می خوره
تو مدرسه هر روز دوستاتو می دیدیم باهم حال می کردیم
شب قبل امتحان چه حال و هوایی داشت
بعد امتحان چه حال و هوایی داشت
بعضی وقتا بادوستام برنامه می ریختیم مربی یه درس رو کلافه کنیم
مربیا از کلاس ما مخصوصا باند من با دوستم کلافه بودن از یه طرف زرنگ بودیم . از یه طرف شر بودیم
هروز 20 دقیقه مدیر تو کلاس ما حرف میزد
چقدر می خندیدیم
یه روز مربی دینی مون رو تو کلاس کلافه کردیم سر درد گرفت تا یک هفته کلاس نیومد
الان چی فقط هفته ای یه بار هم رو می بینیم
تمام تفریحمون شده سه چهارتا کلاسی که میریم با اینتر نت .
چه قدر خسته کننده
نظر شما رو نمی دونم
اما خودم دوست دارم تابستون زود تموم شه
الان دارم برای 12 همین بار البوم یاس رو گوش می دم
واقعا عجب رپری این یاس
اشک ادم رو در میاره
تنها رپری که من اهنگاشو قبول دارم
کاش فرستادن اس ام اس چندین مرحله داشت مثلا :
۱- فرستادن ۲- میخوای بفرستی ؟ ۳- بفرستم ؟ ۴- دارم میفرستما !!! ۵- پشیمون نیستی ؟ ۶- بازم فکر کن ! ۷- بفرستم ؟ ۸- دیگه دارم میفرستما !!! ۹- فرستادم ! ۱۰- فرستاده شد !
اگه این گزینه ها بود حداقل آدم اشتباه اس نمیداد …
m-ikr |
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد